دست اجل آمد و گرفت از من پدرم
رفت عزیزم ، جهان سیا شد در نظرم
نیست شبی که به یاد او آهی نکشم
آه مگر می شود که از یادش ببرم
کاش که می شد دوباره باز آیی زسفر
ای پدرم سوخت از فراقت این جگرم
همچو پرستوی کوچکی زخمی شده ام
کیست بگیرد به جز تو زیر بال و پرم
دکتر نادر نوری
برچسب : نویسنده : mgolamalinoorya بازدید : 402